جایگاه نجوم، تقویم و گاهشمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى
جایگاه نجوم، تقویم و گاهشمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى
هدف وى از کاربرد علوم عقلى در تاریخ, کمک گرفتن از این علوم در ثبت و ضبط دقیق تر حوادث و بیان علت آن ها و نیز تعیین صحت و سقم روایات تاریخى و وقایع اتفاقیه بود. زمان, تقویم, گاه شمارى و نجوم براى مسعودى از جمله علوم و ابزارهاى علمى بودند که مى توانست معیارهایى براى نقد اطلاعات تاریخى باشد. وى با استفاده از اطلاعات و رصدهاى دقیق منجمان و مراجعه به زیج ها و تقویم هاى آن ها توانست روند گاه شمارى حوادث و اخبار را پیگیرى کند و ضمن بررسى روایات و اخبار راویان و مخبران, به ضبط و ثبت دقیق حوادث بپردازد و پاره اى از اشتباهات و انحرافات تاریخى را از همین طریق مشخص سازد.
از این رو, از جمله ویژگى هاى تاریخ نگارى وى, توجه به عنصر زمان بویژه در رویدادهاى بزرگ است; رویدادهایى که مبناى شمارش سال و ماه قرار گرفته و حوادث روزگاران بر مبناى دورى و نزدیکى آن ها نگاشته و یا روایت مى شده اند. اشراف و احاطه وسیع وى بر تاریخ اقوام و ملل مختلف و تطبیق دادن تاریخ و حوادث تقویم این ملل براى تعیین تاریخ دقیق رویدادهاى آن ها, حل اختلافات تاریخى مورخین و روایات متفاوتشان را در پى داشت. وى براى حل تضاد در روایت هاى مختلف تاریخى, به نجوم و تقویم روى آورد. توجه او به تقویم و تاریخ دقیق رویدادها باعث شد تا با مقایسه تقویم هاى معروف و مبدإهاى مختلفى که ملل معروف جهان آن ها را مبناى تاریخ خود قرار داده اند, به نکاتى دست یابد که مورخین پیش از وى چندان به آن ها اهمیت نمى دادند.
کاربرد روش تطبیقى تقویم ها بر اساس اطلاعات دقیق نجومى منجمان به وى امکان داد تا براى تشخیص صحت و سقم اطلاعات, به نقادى اطلاعات پیشینیان در مورد تاریخ اقوام و ملل و مدت زمامدارى و سرنوشت تاریخى آنان بپردازد و با عرضه دو نوع اطلاعات بر یکدیگر, بهترین و نزدیک ترین روایت به واقعه و رخداد را برگزیند.
دانش و اطلاعات وسیع وى از تاریخ اقوام و ملل و دقت نظرش در ثبت حوادث باعث شد که دوران هاى مختلف تاریخى را با هم تطبیق دهد و با عرضه تقویم هاى اقوام مختلف و مقایسه تاریخ سلطنت امرا و ملوک با تقویم ها و مبدإ تاریخ ملت ها, به نقد تقدم و تإخر حوادث و در نتیجه, صحت و سقم آن ها بپردازد. او تقویم هاى مختلف یونانى, رومى, ایرانى, هندى, بابلى, سریانى و عربى را به دقت مورد مطالعه قرار داد و مدت زمان حکومت شاهان و سلسله ها را دنبال کرد و ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر, به انحرافات تاریخى و اشتباهاتى که در کار مورخان پیشین روى داده و یا روایاتى که به دلیل کم دقتى وارد تاریخ شده بود پى برد. هم چنین ضمن مقایسه تقویم اسکندرى, یونانى و رومى با تقویم پادشاهان ایرانى در عصر ساسانى, آشکار ساخت که مدت سلطنت پادشاهان اشکانى بیش از آن بود که در تواریخ رسمى ایران باستان بویژه در تقویم هاى ساسانى آمده است; زیرا سوء استفاده دولت ساسانى براى تداوم بقاى خویش باعث شده بود که آنان دست به تحریف تاریخ بزنند و روحانیت زردشتى با همدستى شاهان پارسى قسمتى از تاریخ سلطنت عهد اشکانیان را به صورت اسرارآمیزى حذف نمایند, زیرا بیم آن داشتند که پیش گویى هاى مذهبى پیامبرشان زردشت در مورد پایان سلطنت و چگونگى زوال ملک و دین آن ها باعث شود که مردم با نزدیک دیدن فرجام سلطنت ساسانیان از حمایت آن دست بکشند; به همین جهت, روحانیت زردشتى و شاهان ساسانى در یک اقدام هماهنگ و سرى, با حذف قسمتى از تاریخ در صدد بودند که مردم را به تداوم سلطنت ساسانى امیدوار سازند. مسعودى با دقت در تقویم هاى ایرانى و تاریخ اسکندرى, این راز را برملا نموده و دروغ بودن و انحراف یک دوره تاریخ را روشن ساخت. وى در مورد علت اختلافات ایرانیان با سایر اقوام در تقویم و تاریخ اسکندرى آورده است که:
« قضیه این است که زردشت پسر اسپیتمان در ابستا که به نظر ایرانیان کتاب آسمانى است گفته است که پس از سیصدسال ملکشان آشفته شود و دین به جا ماند و چون هزار سال تمام شود دین و ملک با هم برود و زردشت به طورى که از پیش ضمن خبر او در همین کتاب گفتیم, در ایام پادشاهى کى بشتاسب پسر لهراسب بوده است و اردشیر پسر بابک پانصد سال و ده چند سال پس از اسکندر به پادشاهى رسید و ممالک پراکنده را فراهم کرد و متوجه شد که تا ختم هزار سال در حدود دویست سال مانده است و خواست دوران ملک را دویست سال دیگر تمدید کند, زیرا بیم آن داشت وقتى دویست سال پس از وى به سر رسد مردم به اتکاى خبرى که از پیغمبرشان از زوال ملک داده, از یارى و دفاع آن خوددارى کنند و بدین جهت از پانصد و ده و چند سالى که مابین او و اسکندر فاصله بود در حدود یک نیم آن را کم کرد و بقیه را از قلم بینداخت و در مملکت شایع کرد که استیلاى او بر ملوک الطوایف[ منظور اشکانیان] و کشتن اردوان که از همه ایشان مهم تر بود و سپاه بیشتر داشت به سال دویست و شصتم پس از اسکندر بوده و تاریخ را بدین سان وانمود و میان مردم رواج داد. بدین جهت میان ایرانیان و اقوام دیگر اختلاف افتاد و تاریخ سال هاى ملوک الطوایف نیز به همین جهت آشفته شد. »(۱)
آثار و تإلیفات نجومى مورد استفاده مسعودى در تاریخ نگارى
مسعودى در « مروج الذهب » و «التنبیه و الاشراف» از بسیارى از آثار عظیم ملل جهان و تمدن اسلامى در هیإت و نجوم, ریاضى, تقویم و گاه شمارى یادکرده است. عمده ترین منابعى که وى آن ها را مورد مطالعه قرار داده و یا با این آثار آشنایى داشته و در تاریخ نگارى خود به آن ها توجه نموده عبارتنداز:
۱. سندهند;
۲. ارکند;
۳. ارجیهذ;
۴. المجسطى, که مجموعه اى از رصدهاى بطلمیوس مى باشد;(۲)
۵. کتاب الزیج, تإلیف بطلمیوس;(۳)
۶. کتاب الزیج و القصیده, از محمدبن ابراهیم فزارى در علم هیإت و نجوم;(۴)
۷. کتاب الزیج فى نجوم, تإلیف حسین بن منجم;(۵)
۸. آثار محمدبن کثیر فرغانى منجم درباره نجوم و هیإت, بویژه کتاب الفصول الثلاثین;
۹. علم الفلک و النجوم, از بطلمیوس;(۶)
۱۰. القانون فى النجوم, اثر ثاون اسکندرانى که از پادشاهى اسکندر پسر فلیپ مقدونى درباره منشإ تقویم آغاز شده است;(۷)
۱۱. المدخل الکبیر الى علوم النجوم, اثر ابومعشر منجم که اثرى عظیم در علم نجوم بوده و بخشى از آن به تإثیر کواکب و نجوم و اجرام سماوى بر انواع مختلف حیوانات و طبیعت سخن به میان آمده است;(۸)
۱۲. رساله یعقوب بن اسحاق بن صباح الکندى درباره اکسیر و جیوه تحت عنوان ابطال دعوى المدعین صنعه الذهب و الفضه;
۱۳. مجموعه رصدهاى ابرخس.
کاربرد نجوم و تقویم و گاه شمارى در اندیشه تاریخ نگارى مسعودى
وى در حوزه گاه شمارى و تقویم نگارى, جهت ذکر روزشمار حوادث در تعیین مبدإ وقوع آن ها و نیز مبدإ تاریخ اقوام و ملل مختلف, از فعالیت هاى منجمان و ستاره شناسان و ریاضى دانان و صاحبان محاسبات دقیق و زیج ها و رصدهاى مختلف بهره گرفت. بدین سان او براى جلوگیرى از اشتباه در ذکر مبدإ و تقویم, علاوه بر استفاده از نقل راویان و نظر مورخان و اهل تاریخ, از دیدگاه منجمان و اهل تقویم نیز استفاده کرد و بر اساس تطبیق و مقایسه این دو دیدگاه است(۹) که او در کتاب « مروج الذهب » و در فصولى که به مختصرى از تاریخ جهان پرداخته اطلاعات دقیقى به دست مى دهد.
با مراجعه به آثار منجمان این نکته روشن مى شود که صاحبان زیج هاى مختلف معمولا فصل یا فصولى از آثار خویش را به تعیین مبدإ تاریخ و تقویم هاى رایج و معروف زمان خود اختصاص داده و به بیان شیوه تبدیل تقویم ها و مقایسه آنان پرداخته(۱۰) و مدخل سال ها و ماه ها و آغاز روز, هفته و سال را بر اساس تقویم هاى مختلف هجرى شمسى, هجرى قمرى, سلوکى و یونانى, یهودى, قبطى, یزدگردى, رومى, سغدى, هندى, چینى و ایغورى ذکر کرده اند. مسعودى براى دقت در نگارش تاریخ, بسیارى از این رصدها و زیج هاى مختلف مانند زیج حبش بن عبدالله, زیج محمدبن موسى خوارزمى, زیج سند هند, زیج ممتحن, زیج شاه, و… را مورد بررسى قرار داد. هم چنین اظهار نظرهاى علماى معروف را در مورد خسوف, کسوف, علت چرخش فصول, سردى و گرمى هوا, چرخش ماه, خورشید و شب و روز را مورد مطالعه قرار داد.(۱۱) وى در این ارتباط به رساله ثابت بن قره حرانى اشاره دارد.(۱۲)
مسعودى در مورد چرخش فصول, به تقویم هاى اقوام ملل مختلف که تغییرات آن بر اساس خورشید است (مانند ایرانیان, سریانیان, یونانیان, رومیان, نبطیان, هندیان) و هم چنین تقویم اقوامى که تغییرات آن بر مدار ماه است (مانند اسراییلیان و عرب ها) اشاره مى کند و آن گاه به بررسى کبیسه و نسىء و تعیین آغاز سال و هفته, تعداد روزهاى سال و آغاز روز بر اساس ظهور خورشید و یا ماه و دیگر مسایل مربوط به آن مى پردازد. او در این مسإله دقت و ریزبینى را تا آن حد رسانید که به بررسى آراى صاحبان زیج هاى مختلف درباره مبدإ تاریخ ها و تقویم هاى مختلف پرداخت و بسیارى از رصدهاى عمده را که مبناى تقویم ها بودند با هم تطبیق داد و در «مروج الذهب» و «التنبیه» اشاره نموده که چگونه اختلافات زیج هایى مثل ابرخس, بطلمیوس کلوذى, زیج مإمون و زیج هندوان نظیر سند هند, ارجیهز و ارکبد را در آثار قبلى خود برشمرده و به تفصیل به آن ها پرداخته است.(۱۳)
وى در میان همه زیج هایى که استفاده نموده, مبناى کار خود را بر روى اطلاعات زیج هاى « بتانى » قرار داده که از نظر وى یکى از دقیق ترین زیج هایى بوده که وجود داشته و اطلاعات ارزشمندى داشته است و در تعیین سال, مدت خلافت خلفا, تعیین مبدإ تقویم ها صحیح تر از سایر زیج ها بوده است.(۱۴)
یکى دیگر از ویژگى هاى کاربرد نجوم و تقویم و استفاده از گاه شمارى نجومى, تإثیر بر ذهن تطبیق گر و مقایسه گراى مسعودى است. او با این ذهنیت, مبنایى را براى نقد روایت ها و آراى دو گروه اهل تاریخ و اهل زیج فراهم آورده است و از این رهگذر است که با مقایسه و تطبیق آراى آن ها اطلاعات دقیق تاریخى خود را انتخاب مى کند. او هم در کتاب التنبیه و هم در مروج الذهب, تاریخ را به دو دوره اساسى عصر پیش از بعثت و عصر پس از آن, که تا زمان خویش به روایت آن پرداخته است تقسیم نموده و در پایان هر یک از این دو دوره, مختصرى از تاریخ جهان را به نگارش درآورده است که اساس آن بر مدار اطلاعات راویان تاریخ و منجمان اهل زیج و صاحبان رصدها مى باشد.(۱۵)
«در قسمت گذشته این کتاب بابى به تاریخ جهان و پیغمبران و شاهان تا مولد پیغمبر ما محمد(ص) و مبعث تا هجرت او اختصاص دادیم. پس از آن, هجرت تا وفات او را با روزگار خلیفگان و شاهان تا وقت حاضر طبق حساب و مندرجات کتب سرگذشت و تاریخ که از علاقه مندان اخبار خلیفگان و شاهان بجاست یاد کردیم و در این زمینه از گفته منجمان که در کتاب هاى زیج ستارگان مربوط به این دوران یعنى از هجرت تا این روزگار هست یاد مى کنیم که فایده کتاب بیشتر شود و اختلاف مورخان را از اخبارى و منجم با موارد اتفاقشان بهتر توان دانست…».(۱۶)
او در فصولى از کتاب هاى خود تلاش نموده تا مبدإ صحیحى از تقویم هاى مختلف که زمان تاریخى بر اساس آن سنجیده مى شود و حوادث و وقایع را بر آن مبنا به نگارش درمىآورند به دست دهد. گاه حوادث بسیار مهم تاریخى و یا یک حادثه بزرگ را بر اساس تقویم ها و مبدإهاى مختلف تاریخ مانند تقویم یزدگردى, بخت نصرى, رومى, قبطى, مصرى, یهودى, هندى و… مشخص کرده و فاصله زمانى وقوع حادثه را نسبت به هر یک از این مبدإها ذکر نموده است.(۱۷)
در این فصول تلاش مسعودى بر آن قرار گرفته است تا با مداقه و مطالعه تمام آثار مکتوب و اطلاعات شفاهى علما و راویان و اکابر زمان, خلاصه اى از تاریخ جهان و تحولات آن را تا عصر خویش با دقت ارایه داده و سال وقوع آن ها را بر اساس تقویم هاى مختلف بیان نماید. هم چنین مبدإ اکثر تقویم و تاریخ هاى رایج زمان را تا آن عصر برشمرده است. و به تعیین مبدإ تاریخ اقوام مختلف و علت و اساس مسایلى که منشإ تقویم و مبدإ تاریخ قرار گرفته, پرداخته و از مبدإهاى تقویمى مانند: ظهور پیامبران الهى, ظهور مردان و شخصیت هاى بزرگ مانند داریوش, یزدگرد, اسکندر و…, بروز جنگ ها و اختلافات, بروز بلایاى مختلف طبیعى و انسانى, سال تولد مردان بزرگ تاریخ, سران قبایل و روساى ملل مختلف, شیوع بیمارىهاى مهلک, آغاز امارت و سلطنت شاهان و امرا, پیروزىهاى بزرگ و جنگ ها و شکست ها, مهاجرت هاى بزرگ اقوام و قبایل, پیمان هاى مختلف سیاسى و اجتماعى مثل حلف الفضول, حلف المطیبین, بناى قصرهاى باشکوه یا خانه هاى مذهبى و دینى مثل بیت الله الحرام, بیت الذهیب هند و… سخن گفته است. بدین ترتیب او به بیان مبدإ تاریخ ملل و اقوام مختلف مانند هندیان, چینیان, سغدیان, ایرانیان, رومیان, مصریان, قبتیان, یهودیان و قبایل عرب پرداخته(۱۸) و با ذهنى مقایسه گر فاصله بین این مبدإها را بیان نموده و از رهگذر همین تطبیق و تفکر مقایسه اى است که به رازها و انحرافات تاریخى که بر اساس مصلحت دینى و اغراض سیاسى صورت گرفته پى برده است, چنان که در مورد تاریخ ساسانى و اشکانى نخستین کسى است که این انحراف و تحریف تاریخى را بیان مى کند. (۱۹)
مسعودى در آثار خود تلاش گسترده اى داشته تا مبدإ تقویم هاى اقوام و ملل مختلف را به دقت تعیین نماید. از این رو با ملاحظه آثار منجمان و مورخان و اهل زیج و توجه به آراى هر دو طبقه, منشإ و مبدإ اکثر اقوام و ملل مختلف را روشن کرده که این امر خصوصا درباره سال شمارى و تقویم اقوام و ملل و اعراب قبل از اسلام بسیار حایز اهمیت است.(۲۰)
مسعودى پس از بیان سال و روز و مدت خلافت خلفا از نظر صاحبان زیج ها و نیز بیان اختلاف نظر مورخان و اهل سیرت و خبر و محدثان با نظرات و آثار اهل زیج, مى گوید:
«تقویم قمرى با تقویم مورخان و سرگذشت نویسان از لحاظ ایام و ماه ها تفاوت دارد. بناى ما در این قسمت که از تاریخ هجرت تاکنون یاد کردیم بر مندرجات کتاب هاى زیج است که اهل این فن و وقت ها را چنین تنظیم کرده اند و بر آن تکیه دارند. آن چه در این جا نقل کردیم از زیج ابوعبدالله محمدبن جابر بتانى و دیگر زیج هاى این روزگار است. اکنون آن چه را درباره تاریخ از هجرت تا وقت حاضر در این کتاب آورده ایم به تفصیل در این باب نقل مى کنیم که طالبان آسان بدان دسترسى توانند یافت و از مطالب زیج ها که نقل کردیم دور نباشد».(۲۱)
علاقه مسعودى به علم نجوم و توجه وى به علل و عوامل طبیعى و اجرام و افلاک سماوى و تإثیرات آن ها بر سرنوشت اقوام و ملل, طبایع و تحولات و تغییرات جوى و سماوى ارضى, از میزان توجه وى در دو اثر التنبیه و مروج الذهب کاملا نمودار است. وى مباحث و فصول عمده اى از آثار خود را به ذکر زمین و دریا و دره ها و کوه ها و هفت اقلیم و ستارگان وابسته به آن و ترتیب افلاک و مطالب دیگر, ذکر اختلاف درباره جزر و مد, ذکر ملوک و آن چه کسان درباره نسب ها, شمار ملک و سال هاى شاهیشان گفته اند, ذکر سال ها و ماه هاى عرب و عجم و موارد اتفاق و اختلاف آن, ذکر ماه هاى قبطیان و سریانیان و اختلاف نام آن و شمه اى از تاریخ هاى مختلف, ذکر ماه هاى سریانى و مطابقت آن با ماه هاى عربى و شمارش ایام سال و شناخت تغییرات جوى, ذکر ماه ها و روزهاى ایرانیان, ذکر سال و ماه عرب و نام روزها و شبهایشان, ذکر تإثیر آفتاب و ماه در این جهان و شمه اى از آن چه در این زمینه گفته اند و چیزهاى دیگر مربوط به این باب, ذکر چهار ربع جهان و چهار طبع و اختصاصات هر یک از ربع ها از شرق و غرب و شمال و جنوب و هواها و مسایل دیگر از تإثیر ستارگان و مطالبى که مربوط به این باب است, ذکر خانه هاى معروف و معبدهاى بزرگ و آتشکده ها و شبخانه ها, ذکر ستارگان و دیگر عجایب عالم, ذکر مختصر تاریخ از آغاز عالم تا میلاد پیغمبر خدا(ص) و آن چه بدین باب مربوط است. اختصاص داده است.(۲۲)
در کتاب التنبیه و الاشراف نیز توجه مسعودى بدین مسایل چنان است که فصول متعددى از این کتاب که مختصر تاریخ جهان و اسلام است را به پیوند مسایل تاریخى و نجومى و تإثیر پدیده هاى طبیعى و انسانى بر یکدیگر و شمار تقویم ها و سال ها و ماه هاى ملل مختلف و اختلاف آرإ آن ها در این باب اختصاص داده است; از جمله به ذکر هیإت افلاک و تإثیر نجوم و ترکیب عناصر و چگونگى ماهیت و چرخش آن ها, ذکر تقسیمات زمان و فصول سال, ذکر اقالیم, ذکر تاریخ اقوام و پیغمبران و ملوک, ذکر مختصرى از سال ها و ماه هاى اقوام به تعیین دقیق گاه شمارى و سال شمارى حوادث و رویدادها, ذکر تإثیر و تإثر تاریخ انسانى و طبیعى, ذکر مبدإ تقویم و گاه شمارى ملل و اقوام, سال ها و ماه ها و روزها و دیگر مسایل پرداخته است.(۲۳)
پي نوشت :
۱. على بن حسین مسعودى, التنبیه و الاشراف, ترجمه ابوالقاسم پاینده, (تهران, شرکت انتشارات علمى و فرهنگى, ۱۳۶۵) ص ۹۲ـ۹۱.
۲. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ترجمه ابوالقاسم پاینده (تهران, نشر علمى و فرهنگى, ۱۳۷۰) ج ۱, ص ۷۰.
۳. همان.
۴. همان, ص ۵۴۷.
۵. همان, ص ۸۴.
۶. همان, ص ۳۰۷.
۷. همان, ص ۱۴۶ و ۵۱۱.
۸. همان, ص ۲۹۷.
۹. همان, ج ۲, ص ۷۶۰.
۱۰. ادوارد, استوارى کندى, پژوهشى در تاریخ زیج هاى اسلامى, ترجمه محمد باقرى (تهران, نشر علمى و فرهنگى, ۱۳۷۴) ص ۷۱.
۱۱. على بن حسین مسعودى, التنبیه و الاشراف, همان, ص ۱۹۴ـ۱۷۷ و ۲۱۶ـ۱۹۵.
۱۲. همان, ص ۶۸.
۱۳. همان, ص ۲۰۰.
۱۴. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج ۲, ص ۷۶۰.
۱۵. مسعودى در ذکر مختصر تاریخ جهان دوره قبل از بعثت و دوره بعثت تا سال ۳۴۶, در کتاب مروج الذهب, هم چنین در فصل خلاصه تاریخ جهان از آدم تا پیغمبر اسلام و فصل مختصرى از سال ها و ماه هاى اقوام و کبیسه و نسىء و مسایل مربوط به آن به این موضوع پرداخته است.
۱۶. على بن حسین مسعودى, همان, ص ۷۵۵.
۱۷. همان, التنبیه و الاشراف, ص ۱۹۴ـ۱۹۲.
۱۸. همان, ص ۱۹۸ـ۱۷۷.
۱۹. همان, ص ۹۳ـ۹۱.
۲۰. جدول مذکور بر اساس آن چه مسعودى در دو اثرش التنبیه و مروج الذهب در این باره آورده خصوصا آن چه در فصول ذیل آمده, تنظیم شده است:
الف. ذکر مختصر تاریخ از آغاز تا مولد پیغمبر خدا(ص) و آن چه بدین باب مربوط است;
ب. ذکر دومین مختصر تاریخ از هجرت تا این روزگار; (مروج الذهب, جلد دوم);
ج. ذکر تاریخ سال هاى خلافت; (مروج الذهب, جلد دوم);
د. مختصرى از سال هاى و ماه هاى اقوام و کبیسه ها و نسىء و مسایل مربوط به آن.
۲۱. على بن حسین مسعودى, همان, ص ۷۶۰.
۲۲. همان, مروج الذهب و معادن الجوهر, ج اول, نگاه کنید به مطالب مربوط به هر یک از فصول یاد شده.
۲۳. همان, التنبیه و الاشراف, نگاه کنید به مطالب هر یک از فصول یاد شده
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}